بهار


باران بهاری

عارفانه

از تو می‌گیرد وام هر بهار این همه زیبایی را/ هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو! در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار! کاروانهای فرو مانده خواب از چشمت بیرون کن! باز کن پنجره را! تو اگر باز کنی پنجره را، من نشان خواهم داد به تو زیبایی را! بگذر از زیور و آراستگی من تو را خواهم برد که در آن شوکت پیراستگی چه صفایی دارد آری از سادگیش ، چون تراویدن مهتاب به شب مهر از آن می بارد.... باز کن پنجره را من تو را خواهم برد به سر رود خروشان حیات، آب این رود به سرچشمه نمی‌گیرد باز بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز.. بازکن پنجره را... صبح دمید.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در برچسب:بهار,از تو میگیرد وام,شعر زیبا,بهار,باغ و بهار,ساعت توسط زکیه| |


Power By: LoxBlog.Com