هر اَز گآهی... بوی صـمیمیت به مشامَم می رسد..
لبـــــــــــخندم را به رخ می کشمــــ..
اون جاست که تمآم دنیا مَحـو دیدنم میـشود
لطافت لبخند.. چشمانی براق نشانه ی مَن است
زیرسایه ی یک درخت سبز!
من خدا را دارم....
اونجاست که میگم:
آهآی اونآیی که پشت سرم حرف می زنین!
.
.
.
♥ عآشقــــــــــــتونم که اینقدر در گیر منین! ♥
نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند.
با نگاه، با لبخند معنی دار، با کنایه،با حرف و طعنه!
سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید. با خودتان صلح کنید.خودتان را همانطور کههستید دوست داشته باشید. چهره تان را، اندامتان را...
آشتی با خود آغاز زندگیﺳﺖ.
از دختر یکی از دوستام پرسیدم که وقتی بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی؟
نگاهم کرد و گفت که میخواد رئیس جمهور بشه
.
دوباره پرسیدم که اگه رئیس جمهور بشی اولین کاری که دوست داری انجام بدی چیه؟
جواب داد:به مردم گرسنه و بی خانمان کمک میکنم.
بهش گفتم :نمیتونی منتظر بمونی که وقتی رئیس جمهور شدی این کار رو انجام بدی،میتونی از فردا بیای خونه ی من و چمن ها رو بزنی،درخت ها رو وجین کنی و پارکینگ رو جارو کنی.
اونوقت من به تو50 دلارمیدم و تو رو میبرم جاهایی که بچه های فقیر هستن وتو میتونی این پول رو بدی بهشون تابرای غذا و خونه جدید خرج کنن
.
مستقیم توی چشمام نگاه کرد و گفت:چرا همون بچه های فقیر رو نمیبری خونه ت تا این کارها روانجام بدن و همون پول روبه خودشون بدی؟
با لبخند بهش نگاهی کردم وگفتم به دنیای سیاست خوش اومدی
از تو میگیرد وام هر بهار این همه زیبایی را/
هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو!
در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار! کاروانهای فرو مانده خواب از چشمت بیرون کن!
باز کن پنجره را! تو اگر باز کنی پنجره را، من نشان خواهم داد به تو زیبایی را!
بگذر از زیور و آراستگی
من تو را خواهم برد که در آن شوکت پیراستگی چه صفایی دارد
آری از سادگیش ، چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد....
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد به سر رود خروشان حیات، آب این رود به سرچشمه نمیگیرد باز
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز..
بازکن پنجره را...
صبح دمید.
......
شروع یک گیاه ،در وسط زمستان از تابستان گذشته نمیآید ،از بهاری میآید که فرا خواهد رسید .گیاه به روزهایی که رفتهاند نمیاندیشد ،به روزهایی میاندیشد که خواهد آمد ، چرا ما انسانها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آنچه میخواهیم دست یابیم . . . .
امروز دیگر طاقت ندارم
گویی که هرگز امیدی نیست
ولی مادر به من می گوید :
این دنیا همیشه اینگونه نیست
پس فریاد میزنم :
چرا آسمان خدا ابری نیست؟
پاسخی غران می گوید :
« یک قدم تا شکفتن باقیست »
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
"حافظ"
میگویند رسیدن به آرامش هدف است؛ باید گفت آرامش تختگاه نوک کوه است، آیا کوهنورد همیشه بر آن خواهد ماند؟ بیشتر زمان زندگی او در پایه و دامنه کوه می گذرد به امید رسیدن به آرامشی اندک و دوباره نهیب دل و دلدادگی به فرازی دیگر.
"ارد بزرگ"
من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسانهای گوشت و خون داری هستم که میآیند، رنج میبرند و میروند...
اعوذ بالله من نفسی
پناه برخدا از شر نفس خودم
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ
"ن، سوگند به قلم،
و آنچه را با قلم مينويسند"
رب اشرح لى صدرى
پروردگارا سينه مرا بگشاى
و يسر لى امرى
و كارم را به من آسان كن
و احلل عقده من لسانىو گره از زبانم باز كن
يفقهوا قولى
تا گفتارم را بفهمند
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عارفانه و آدرس
baranebahari.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.